زمان طلوع



کدام نقطه ی این خاک زیر پای تو نیست ؟

کدام پاره ی خورشید آشنای تو نیست ؟

بگو کدام نسیم شکفته در وادی است

که ذهنش آینه بندانی از صفای تو نیست ؟








دل شکسته



یا این دل شکسته ما را صبور کن

یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن

دیگر بتاب از افق مکه ، ماه من !

این جاده های شب زده را غرق نور کن






صبر

ایوان نجف



آینه هستم و آماده ی ایوان شدنم
آتشی هستم و لبریز گلستان شدنم





چند وقتی ست به
ایوان نجف سر نزدم
بی سبب نیست به جان تو پریشان شدنم




سفره ی نان جویی پهن کن ای شاه عرب!
بیشتر از همه آماده ی مهمان شدنم




آن که از کفر در آورد مرا مِهر تو بود
همه اش زیر سر توست مسلمان شدنم





از چه امروز نیفتم به قدومت، وقتی...
ختم شد سجده ی دیروز به انسان شدنم




سفر

اجازه



آقــــا اجـازه ! دلــــــزده ام از تمـــــام شـهر

بی تو دلـم گرفته از این ازدحام شهر

آقـا اجـازه! دست خودم نیــست خســـته ام

در درس عشـــــــق من صـفِ آخـــــرنشسته ام

در این کلاس ، عاطــــــفه معنــــــا نمیـدهد

اینـجا کـسی بـرای تو برپـــــا نمیــــــدهد

آقـــــــا اجــــازه ! بغـــــض گرفتـه گلویمان

آنقـــــــدر رد شدیم که رفـــت آبرویمان

یادمان باشد اگرتنگی دل غوغـــا کرد

مهــــــــدی فاطمه تنهـاست از او یـــــــاد کنیم







فاصله


ای کاش تو بودی و دلم بود و خدا بود

ای کاش دلم از همه غير از تو جدا بود

تا فاصله مان کم شود و زود بيایی

نذر دل من شاخه ای از باغ دعا بود






ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]